پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات من و مامان جون

عکسهای پرنیا

دختر خوشکلم خیلی دوست دارم اولین لباس پاییزی که پوشیدی ومامان ازن عکس انداخت دختر اخمالوی من   کادوی تولد پرنیا(از طرف عمه ) اینم که توضیح نداره خلاصه موفق شدیم اینطوری ازش عکس بندازیم ...
4 آبان 1390

پرنیا خانمی که دیگه بزرگ میشه

دختر نازم ببخش که مامانی دیر اومدم خودت که میدونی چقدر سرم شلوغه وتازه ا زدست شیطنت هات مگه میشه کاری کرد الانم که اومدم از صبح گازمون قطع شده و من همچنان منتظر اومدنش هستم .وشما هم که خوابیدی دیگه الان  سرتومیذاری روی پاهام ومی خوابی (داشتم با عمه حرف میزدم) تازه خبر اینکه منم اصلا دیگه رو پانمی کنمت و شبها هم خودت متکاتو بر میداری وبا هم میریم وتو اتاق می خوابی،قربون دختر باهوشم بشم که خودت دیگه عاقل شدی وشبها کمتر اذیتم می کنی عزیز دلم حالا قشنگ غذا می خوری ولی نمی دونم چرا زیاد دوس نداری صبحانه بخوری انواع روشها رو امتحان کردم اما فایده نداشت در عوض صبحانهمیوه می خوری(دخترم از الان به فکر اندامشه) حالا عاشق بیرون رفتنی ...
2 آبان 1390
1